هفت شهر عشق!!!

هرچی فکر میکنم میبینم سادگی و عشق باهم یجا جمع نمیشن...انگار اینام عاشقایی بودن که بهم نرسیدن و الآن عشق رفته با سیاست ازدواج کرده و زندگیشونم شده حسرت واسه بقیه...سادگیم که فقط داره چوب "سادگیشو"میخوره و بجای اینکه بره سیاست یادبگیره نشسته فحش میده به دنیا و آدماش...البته عشق فقط با سیاست نیست الان...با چند نفر داره زیر یه سقف زندگی میکنه...با تجمل...با حیله...با پول...با خیانت...
هر روزم آبستن یکی ازیناست...هر روز بچه ای به دنیا میاد که حاصل عشق و پوله...یا عشق و حیله...یا عشق و خیانت...الآن اگه بگم خاک بر سر اونایی که نذاشتن عشق و سادگی بهم برسن میگن زبونتو گازبگیر همون بهتر که نرسیدن...اونوقت بچه ی عشق و پول میشه عشق پول...بچه ی عشق و حیله میشه عشق حیله...دیگه نمیگم که بچه ی عشق و خیانت میشه عشق خیانت.!..خدایا چی میشد اگه بچه ی عشق و سادگی به دنیا میومد...ولی دنیا جای همچین بچه ای نیست...به قول حافظ:آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست/عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی............
کلا دنیای قشنگی ساختی خدا دمت گرم...ولی کاش عقیم میکردی همه رو تا حداقل فرزندی متولد نشه...
شب بخیر...